هوس کردم بازم امشب زیر بارون تو خیابون

به یادت اشک بریزم طبق معمول همیشه
آخه وقتی بارون میاد رو صورت یه عاشق مثل من

حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه

 

امشب چشای من مثل ابرای بهاره

نخند به حال من که حالم گریه داره
چرا گریم نمیتونه رو تو تاثیری بگذاره؟؟

آره بخند ، بخند که حالم خنده داره

 این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابونا

نمیخوام توی این خلوت کسی دور و برم باشه
نه پلکام روی هم میرن ، نه دست میکشم از گریه

نه میخوام بند بیاد بارون ، نه چتری رو تنم باشه



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,23:44به قلم: حميد منصوري ™           
یه روزی میرسه

یه روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز نمیتونی پر کنی،
من خاص نبودم، فقط عشقم بی ریا بود...
و عشق بی ریا کیمیاست




برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,21:45به قلم: حميد منصوري ™           
بهش گفتم

بهش گفتم چون دوستم داری بهم نیاز داری

یا چون بهم نیاز داری دوستم داری؟

بعد ازسکوتش خندید وگفت جمله ی قشنگیه!

ولی... چراهیچوقت به جمله ی قشنگم پاسخ نداد؟

اما... اگه اون یه روزی این سوال روازم می پرسید

بهش می گفتم: چون دوست دارم بی نیازترین آدم شهره زمینم



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,19:2به قلم: حميد منصوري ™           
دلم برای باران تنگ شده است

 

دلم برای باران تنگ شده است دلم برای صدای قطره هایش تنگ شده است

دلم تنگ است برای پرسه در زیر باران .بارانی که به من آموخت رسم زندگی را

دلم تنگ است برای صدای غرش آسمان برای ابرهای سیاه سرگردان

در آن روزها بارانی بود برای قدم زدن در زیر آن و خالی کردن دل های پر از غم

مدتی است که دیگر نه بارانی است و نه ابری این روزها تنها یک قلب است که پر از درد دل است

نمی داند درد دلش را به چه کسی بگوید پس ای باران ببار که درد دلم را به تو بگویم

بگذار من نیز مانند تو و همراه با تو ببارم ببار تا خالی شوم

 



برچسب‌ها: <-TagName->
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,22:12به قلم: حميد منصوري ™           
ادامه داستان عشق اول ،شكست اخر

برای سارا خواستگار اومده بود یکی از فامیلای دورشون ،همه چی برام کابوس شده بود هیچی رو باور نمیکردم دنیام سیاه شده بود همه روزای خوب خاطره شده بود و داشتم حسرتشونو میخوردم،ای خدا کاش گناهمو بهم میگفتی که حداقل بدونم چه کار اشتباهی کردم که این سزاشه ،چند روز بعد خواستگار سارارو دیدم داشتن میرفتن با خانواده ساراصحبت کنن دلم میخواست پسررو بکشم ولی یه لحظه به خودم گفتم،خدا داره منو امتحان میکنه من باید سر بلند از این امتحان بیام بیرون باید با مشکلات بسازم ،فردای اون روز سمیه بهم اس داد که بابام دیشب داشت سارارو میکشت دلیلشو پرسیدم که بهم گفت به خواستگارش جواب رد داده مونده بودم به خاطر سارا گریه کنم یا به خاطر کارش خوشحال باشم



برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,13:32به قلم: حميد منصوري ™           
داستان عشق اول ،شكست اخر

همه داستان از جایی شروع شد که یه خانواده جدید اومد تو محل ما که دوتا دختر هم داشتن به اسم سارا و سمیه سارا 17 سالش بود سمیه 22 خانواده فقیری بودن وکاری به کار کسی نداشتن خلاصه من هر روز

 

 

                                                           

                           حتما نگاه كنيد



برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,13:24به قلم: حميد منصوري ™           

می دونست دلم اسیره ولی رفت / می دونست گریه ام می گیره ولی رفت
می دونست تنهایی سخته ، می دونست / می تونست باهام بمونه ، نتونست
می دونست دلم شکسته ولی رفت / غم اون تو دل نشسته ولی رفت



برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 17 دی 1391برچسب:,19:36به قلم: حميد منصوري ™           
خدايااااا

خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم

 
نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم

دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی

 
بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 16 دی 1391برچسب:,21:42به قلم: حميد منصوري ™           

اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است

زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است .

تنها خوشبخت بودن ، در بهشت

تنها بودن سخت تر از کویر است




برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 16 دی 1391برچسب:,21:21به قلم: حميد منصوري ™           

بسوز ای دل که امروز اربعین است/عزای پور ختم المرسلین است

 

قیام کربلایش تا قیامت/سراسر درس، بهر مسلمین است

 

اربعين حسینی تسلیت باد

 



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:,22:28به قلم: حميد منصوري ™           
گریز از عشق

اگر عشق نقطه ای دور از دسترس باشد حرفی نیست.

اگر عشق همچو افسانه باشد حرفی نیست.

اما چرا دروغ وقتی عشق حسی است که از درون تو بر می خیزد

پس چه بهانه ایست که می گویند عشق در من نشکفت

به چه معنی است که می گویند من نتوانم عاشق شدن؟!؟

حرف من و تو بهانه هاییست که دوست داریم بسازیم تا بتوانیم از انسانیت بگریزیم.

چون د ر این  قر ن حیله  و دود و   ماشین  دیگر  حسی  ناب  متو لد نمیشود تا انسا نیتی   زاد ه  شود  ا ز نو.

چون  در ا ین  قرن  انسا نیت   بهایی  ندارد.

و همچون کالایی بی ارزش با همان دستهایی که آغشته به خون عشق است حراج میشود

این سوال را برای اولین بار از خود بپرس

آیا به خدا ایمان دارم؟

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 8 دی 1391برچسب:,11:35به قلم: حميد منصوري ™           
کاشکی نبودی

یکی بود تو قصمون وفا نکرد  ر فت و پشت سرشم نگاه نکرد

یکی بود زندگیشو هوسس وزوندآبروش رفت و دیگه اینجا نموند

یکی بود یکی نبود و یک پری یه بغل عاشقی های سرسری

کی بود اون که طاقت گریه نداشت عاشق هوس شد و تنهام گذاشت

کی بود کی بود اون تو بودی کاشکی از اول نبودی

شاید باید می فهمیدم که قلب تو پر از ریاست

دوست دارم گفتن تو درست مثل باد هواست



برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,18:50به قلم: حميد منصوري ™           

ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من

آن دم که با توام، پِرم از شعر و از شراب
می‌ریزد آبشار غزل از زبان من

آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من

بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!

با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 28 آذر 1391برچسب:,18:14به قلم: حميد منصوري ™           

... آهای تو که عشق منی به فکر من باش یه کمی

به فکر من که عاشقم ولی تو بی خیالمی...

به فکر من که بعد تو خسته و بی طاقت شدم...

آهای به فکرتم هنوز به فکر من باش یه کمی...

آهای تموم زندگیم ،بی توتموم زندگیم...

آهای تموم زندگیم، روبه غروب زندگیم...

آهای تموم  دلخوشیم داری تو غصه می کشیم...

به فکر من باش دوست دارم...


 



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 25 آذر 1391برچسب:,19:42به قلم: حميد منصوري ™           
چه ساده،چه زود

چه ساده اون روزای خوب به این زودی گذشت
چه زود خدای مهربون، تقدیرجدایی رونوشت

**
چه ساده عاشقم بودی اما ازم دل بریدی
چه زود نگاتو گرفتی ازم ، تو مال من نبودی

**
چه ساده با یه نگاه تو من عاشقت شدم
چه زودرفت اون همه نگاه،حالا تنهام با خودم

**
چه ساده بی سر صدا ، رفتی تنهام گذاشتی
چه زود منو تو بی کسی، با دردوغم جا گذاشتی

**
چه ساده دستاتو جدا کردی ازدستام بی وفا
چه زود گذشت اون روزا،تنهام گذاشتی بی وفا

**
چه ساده عشقم بودی اما دستات تو دستای دیگه
چه زود عشقتو گرفتی ازم ،اینو سرنوشت میگه

**
چه ساده گل گلدون من ، الان تو باغچه دیگست
چه زود گل عشقمون پژمرد،کسی دیگه جام نشست

**
چه ساده دیگه صدات نمیاد دستات تو دست کیه
چه زود تنها یی شد سزای من، آخه معنی عشق چیه

**
چه ساده تنهام گذاشت اما اون هنوز عشقمه
چه زود تنهام گذاشت،اما خاطراتش همیشه پیشمه

**
چه ساده دیگه چاره ای نمونده واسم
چه زوددیگه بایدباورم شه که تنهای تنها باشم

*****



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,19:12به قلم: حميد منصوري ™           
يا حسين جانم فدايت

 

اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین

هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو از بس که سوختم جگرم آب شد حسین

 

جانسوز تر ز داغ تو دیگر کسی ندید خورشید هم ز داغ تو در تاب شد حسین

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,20:57به قلم: حميد منصوري ™           

ای کاش   دلش    مانند   زمین   بود   وقتی   می بار  ید   پس از   آن    شاد می   شد

،  وقتی   دلسرد  می  شد   دوباره گرما ی   عشق   در او   متولد   می شد  ،

ولی    نمی دانم چرا   او   آسمان  د لش   بارا  نیست،

چر ا  به خواب   ابدی می خواهد   برود ،چر ا خزان   را به   جای   بهار   می خواهد   

و   چراهای   دیگر ...جوابش   را   نگفت   و مرا پریشان   خاطر   با   بغضی    خاموش   رها    کرد!...

برای    تو  نو  شتم توکه   در   تنهاترین   تنهاییم   پریشا نم   کردی....

 


 



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 19 آبان 1391برچسب:,19:54به قلم: حميد منصوري ™           

ای    عز  یز تر  ینم   تا   عمق   وجودم    دوست    دا ر مت ،

اگر  مر دم   نبودم  د ر کنارت   به   خدا   می   سپارمت...

مهم   نیست   که  من   اول   اومد  م   یا   تو ، مهم   اینه   که   تو   تا   آخرش   موندی .

برای   آمدنت   انتظار   کافی   نیست ،  دعا   و ا  شک   و د  ل   بی   قرار   کافی   نیست

، خو  د  ت   دعا   بکن  ا  ی   ناز  نین   که   برگر  د ی ،   دعا  ی   این      همه   شب   زنده   د  ار   کافی   نیست



برچسب‌ها: <-TagName->
جمعه 19 آبان 1391برچسب:,18:50به قلم: حميد منصوري ™           

به کجا میروی ؟
صبرکن !...
صبر کن عشق زمین گیر شود بعد برو !
یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو !
ای کبوتر به کجا ؟!
قدری دگر صبر کن
آسمان پای پرت پیر شود بعد برو
ای عزیز جان من ...
تو اگر گریه کنی بغض منم میشکند !خنده کن !
عشق نمک گیر شود بعد برو !
یک نفر حسرت لبخند تو را میدارد ...
صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو !
خواب دیدی شبی از راه ، سوارت آمده ؟
باش ای نازنین! باش ای مهربان خواب تو تعبیر شود
بعد برو !



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:,20:54به قلم: حميد منصوري ™           
بازهم براي تو...

هنوز  هم   عاشقانه‌هایم   را عاشقانه   برای   تو  می‌نویسم.. .
هنوز  هم  در از د حام  این  همه  بی  تو  بودن  از  با  تو  بود ن  حرف  می ‌ز نم...
هنو ز  هم  باور  دا ر م  عشق  ما  جا و د ا نه  ا ست...

این  رو ز ها  دیگر  پشت   پنجر ه می ‌نشینم  و به   استقبال   باران   می ‌ر وم ...
می‌دانم  پا ئیز،  هنو ز  هم  شو ر ا نگیز  ا ست ...
می‌ د انم  یکی  ا ز همین  روزها  کسی   که  نبض  زندگی  من  ا ست ،
کسی  که   جز تو  نیست  با ز می  ‌گر دد  ...

می ‌د ا نم  تمام   می‌شو د  و  ما  رها  می ‌شویم  ؛  پس   بگذا  ر  بخو ا  نم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو،  منو  تنها  نذار  که سرنوشت  من  تویی...



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,18:36به قلم: حميد منصوري ™           
تنهايي من

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

قانون  تو   تنهايي   من ا ست  و  تنهايي   من   قانون عشق
و عشق     ارمغان   دلدا دگيست    و اين   سر  نوشت   ساد  گيست !
چه   قانون  عجيبي  چه ارمغان   نجيبي
 و  چه سر نو  شت   تلخ  و  غر يبي كه  هر   بار  ستا ره   هاي ز  ندگي   ات   را
با  د  ستهاي   خود  را هي   آسمان   پر  ستاره’ اميد كني
و خو د د ر  تنهايي   و سكوت    با  چشمهايي   خيس  از  غرور
پيوند   ستاره ها را  به   نظاره   بنشيني  و خاموش و  بي  صدا
به شادي  ستاره هاي   از   تو   گشته   جدا    دل   خوش   كني
و باز  هم   تو   بماني  و   تنهايي   و د وري
و با ز هم   تو   بماني  و
يك   عمر  صبو ري .......!

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن



برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:,17:47به قلم: حميد منصوري ™           
تنهایی یعنی این

به خودت می آیی،
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،
نه دستی که شانه هایت را بگیرد،
نه صدای که قشنگ تر از باد باشد
تنهایی یعنی این



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 13 آبان 1391برچسب:,22:55به قلم: حميد منصوري ™           

های شور من چه بی حوصله ا ند و حرفهای تو چه تلخ
کـاش یک جرعه از این تلخی می نوشیدی ، و بعد مرا به دست خااک می سپردی

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 13 آبان 1391برچسب:,22:46به قلم: حميد منصوري ™           

کاش غصه تموم میشد کاش گریه نمی کردم
من باعث و بانی شم دنبال کی می گردم
تقصیر خودم بوده هر چی که سرم اومد
از هر چی که ترسیدم عیناً به سرم اومد
تا حس منو دیدی احساس خطر کردی
تا رازمو فهمیدی دنیا رو خبر کردی
این حادثه تلخو از چشم تو می دیدم
تو روی دنیا بود من پشت تو جنگیدم



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:,18:38به قلم: حميد منصوري ™           

می دونست دلم اسیره ولی رفت                                                                                                              

                                                                                                                                             می دونست گریه ام می گیره ولی رفت
می دونست تنهایی سخته ، می دونست                                                                                                          

                                                                                                                   می تونست باهام بمونه ، نتونست
 
می دونست دلم شکسته ولی رفت                                                                                                                      

                                                                                                                       غم اون تو دل نشسته ولی رفت.

 

42504865121872196207.jpg



برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,19:16به قلم: حميد منصوري ™           
غم عشق

 

غم که می‌آید در و دیوار ، شاعر می‌شود

در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود

می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی

خط‌کش و نقاله و پرگار ، شاعر می‌شود

تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی ؟

 


 

حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود

تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم

از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود

باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت ؟

تو دلت را جای من بگذار شاعر می‌شود !

گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم

از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود



برچسب‌ها: <-TagName->
شنبه 29 مهر 1391برچسب:,22:15به قلم: حميد منصوري ™           
عاقبت باید رفت

عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون

كه خداحافظ تو . . .
گر چه تلخ است ولی باید این جام محبت بشكست
گرچه تلخ است ولی باید این رشته الفت بگسست
باید از كوی تو رفت
دانم از داغ دلم بی خبری
و ندانی كه كدام جام شكست
كه كدام رشته گسست
گرچه تلخ است پس از رفتن تو خو نمودن به غم و تنهایی
عاقبت باید رفت
عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون
كه خداحافظ تو



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,22:32به قلم: حميد منصوري ™           
انگاری من زیادیم دیگه واسه تو عادیم

انگاری من زیادیم......

دیگه واسه تو عادیم.....

دیگه منو دوست نداری...

بگو واسه تو من چی ام؟؟...

چرا فرق نداره بود و نبود من برات؟

دیگه تمومه عشقمون، حرفی نمونده تو چشات

می خوام برم از پیش تو، ازم نمی خوای بمونم

 

دوستم نداری به خدا، دوستم نداری میدونم

چرا برات فرق نداره؟ بهم نمیگی که نرو!

اونی که تنهات میذاره هنوز دوست داره تورو

 

 

انگاری از گذشتمون، از اون دل شکستمون،

چیزی یادت نمونده و، دلت می خواد بگی برو

دیگه بازی بسه، میرم بدون یه عاشقم

دیگه تو راحتی گلم، تمومه من دارم میرم

می خوام برم از پیش تو، ازم نمی خوای بمونم

دوستم نداری به خدا، دوستم نداری میدونم

چرا برات فرق نداره؟ بهم نمیگی که نرو!

اونی که تنهات میذاره هنوز دوست داره تورو

 



برچسب‌ها: <-TagName->
پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,19:20به قلم: حميد منصوري ™           
دلتنگ عشق

 

روزهای خوب باهم بودنمان گذشت
دلم تنگ است برای آن لحظه های شیرین با هم بودنمان !
دلم برای گرفتن آن دستان مهربانت ، بوسه بر روی گونه زیبایت تنگ شده است
کاش دوباره آن روزهای شیرین عاشقی مان تکرار می شد

k0ljmhxa3eswb2rjbp.jpg

آه نمیدونم چرا قلبم سنگین شده . اونقدر که فکر میکنم زمین نمیتونه وزنشو تحمل کنه

رازی بین تو و قلب منه که منو اسیرت کرده رازی که خیلی دوست دارم بدونم چیه


 
زندگیم همش شده خیال با تو بودن و تو را داشتن . کی میشه این خیالو تو واقعیت ببینم؟


 
و کی میاد اون روزی که
احساس تنهایی از وجود خسته من بار سفر ببنده.نمیدونی تنهایی چقدر سخته

 
دستام گرمای دستای تو رو کم داره و قلبم عشق و محبت تو رو


 
منتظرم تا بیای وبا حضورت این کمبود ها رو جبران کنی . آره منتظرت میمونم


 
من تو این دنیای بزرگ میون همه
آرزوها  فقط یه آرزو دارم...... آرزویم تویی
 

 

من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام....

 آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام

 

 

اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم

اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد

عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ...

آری ... عشق بها دارد !!!

 

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی

در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم

تا دیگر دوریت را حس نکنم



برچسب‌ها: <-TagName->
یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,19:27به قلم: حميد منصوري ™           

خوشبختی    همین    در کنا  ر هم   بو د  ن   ‌ هاست   همین   د  و ست د اشتن‌  ها  ست
در  آغوش   گر  فتن  ‌ها  ست   خو  شبختی    همین    لحظه ‌  های   ماست،
همین  ثا  نیه‌  ها  یی‌   ست    که  در   شتا ب    ز ند گی   گمشا  ن   کر ده ‌ایم!!

ثا   نیه  ها   را    د ر یا  بیم ...

 

 

به چشمی  ا عتماد  کن  که   به   جا  ی   صو ر ت  به  سیر ت  تو  می  نگر د
 به  د لی   د  ل   بسپار  که  جا  ی خا لی بر ا یت   د ا شته  با  شد
و دستی    را   بپذ  یر   که   با ز  شد ن  را  بهتر  از    مشت   شدن   بلد  است
.

 



برچسب‌ها: <-TagName->
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,20:21به قلم: حميد منصوري ™           
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد